در کوچه های بیدگل

خاطرات محمد بیدگلی

در کوچه های بیدگل

خاطرات محمد بیدگلی

تانکر هوایی

در قدیم الایام که سازمان آب و فاضلاب نبود آب منطقه ای بید گل را به وسیله ی یک تانکر هوای  

 

 

تأمین می کردند و بعدها به علت های می خواستند این تانکر هوایی را از شهر
 

 

بیرون ببرند.

 

 

 

 

و لذا دست به
 

 

کار شدند وچند روزی ستونهای تانکر رابه وسیله دستگاه هوا برش می دادند تااینکه یک
 

 

روز از انجا رد می شدیم که دیدیم دو جرثقیل ایستاده اند ومیخواهند تانکررابه وسیله
 

 

ی جرثقیل بلند کنند وجمعیت زیادی برای تماشا آمده بودند .  

 

 

جرثقیلها تانکررا ازروی ستونهای بریده شده بلند کردند
 

 

اما حریف وزن آن نشدند وتانکر بزرگ قول پیکربه وسط خیابان پرتاب شد . 

 

 

درابتدای افتادنش آرام آرام 
  

 

به پایین می آمد وسپس کمی سرعت گرفت وپس از چند لحظه چنان با سرعت
 

 

زیادی بر زمین خورد که موقع افتادنش گرد و خاک زیادی به هوا بر میخواست پس از بر
 

 

خوردش با آسفالت کف خیابان تمام مغازهای اطراف به شدت لرزید ودر حین پایین آمدن
 

 

تانکر جمعیت زیادی که در اطراف بودند پا به فرار گذاشتند وحدود پانصد نفر دریک
 

 

لحظه فرار می کردند که بسیاری از آنها به روی هم ریختند واز روی بدن یکدیگر رد می
 

 

شدند  وخود را نجات می دادند وعده ای هم در آن طرف صحنه را تماشا می کردند ومی خندیدند.

نظرات 1 + ارسال نظر
عقیقی بیدگلی پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:56 ب.ظ

سلام جالب بود از اون منطقه در وقتی تانکرها بودند عکسی ندارید؟تا لذت ببریم و گذر رمان را ببینیم.

در آینده نزدیک عکسش را در وبلاگ می گذارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد